تیکهای عصبی یکی از اختلالات شایع در حوزه بیماریهای مغز و اعصاب هستند که میتوانند در هر سنی ظاهر شوند، اما اغلب در دوران کودکی و نوجوانی آغاز میشوند. این حرکات یا صداهای غیرارادی، ناگهانی و تکرارشونده، نهتنها زندگی فرد مبتلا را تحت تأثیر قرار میدهند، بلکه گاه نشانهای از مشکلات عمیقتری در عملکرد مغز، اختلالات روانپزشکی یا سیستم عصبی مرکزی هستند. مطالعات متعدد نشان دادهاند که تیکها میتوانند تحت تأثیر عوامل ژنتیکی، روانشناختی، و محیطی به وجود بیایند یا تشدید شوند. در این مقاله از مجله درمان شو به دلایل علمی بروز تیکهای عصبی، عوامل مؤثر بر آنها و ارتباط آنها با دیگر اختلالات مغز و اعصاب میپردازیم.
نقش ژنتیک و ساختار مغز در بروز تیک های عصبی
بررسیهای علمی نشان دادهاند که ساختار و عملکرد مغز در افراد مبتلا به تیکهای عصبی تفاوتهایی با افراد عادی دارد. بر اساس مطالعهای که در مجله Biological Psychiatry منتشر شد، اختلال در عملکرد عقدههای قاعدهای (Basal Ganglia)، که بخشی از مغز مسئول تنظیم حرکات بدن است، میتواند باعث بروز حرکات غیرارادی یا همان تیکها شود. همچنین، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد افراد دارای سابقه خانوادگی تیکهای عصبی، بیشتر در معرض ابتلا به این اختلال هستند. پژوهشی در American Journal of Psychiatry نشان داده است که ژنهای خاصی مانند SLITRK1 با تیکهای مزمن و سندرم تورت مرتبط هستند. بنابراین، ترکیب ناهنجاریهای مغزی و عوامل ژنتیکی نقش بسیار مهمی در ایجاد تیکهای عصبی دارند.
استرس و عوامل روانی؛ محرکهای پنهان تیکهای عصبی
یکی از مهمترین محرکهای تیکهای عصبی، استرس و فشار روانی است. طبق تحقیق منتشرشده در Journal of Child Neurology، سطح بالای اضطراب، ترس و تنشهای روحی میتواند شدت و فراوانی تیکها را افزایش دهد. این مطالعه نشان داد که در بسیاری از موارد، تیکهای عصبی در پاسخ به موقعیتهای استرسزا تشدید میشوند و در زمان استراحت یا آرامش کاهش مییابند. علاوه بر این، بررسیها بیانگر آن هستند که تیکها میتوانند یکی از علائم همپوشانی با اختلالاتی نظیر اضطراب فراگیر (GAD)، وسواس فکری-عملی (OCD) و اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD) باشند. به همین دلیل، مداخلات روانشناختی نظیر رفتاردرمانی شناختی (CBT) میتواند نقش مؤثری در کنترل تیکها ایفا کند.
نقش مواد شیمیایی مغز و انتقالدهندههای عصبی
مطالعات نشان میدهند که عدم تعادل در سطح برخی انتقالدهندههای عصبی، بهویژه دوپامین، میتواند منجر به بروز تیکهای عصبی شود. مقالهای در Neurology Today عنوان میکند که افزایش فعالیت گیرندههای دوپامینی در عقدههای قاعدهای مغز با بروز حرکات غیرارادی ارتباط مستقیم دارد. این یافتهها همچنین مبنای استفاده از داروهای ضد دوپامین در درمان اختلالات تیک را فراهم کردهاند. در واقع، داروهایی مانند هالپریدول و ریسپریدون که روی سیستم دوپامین اثر میگذارند، توانستهاند در بسیاری از بیماران شدت تیکها را کاهش دهند. این امر نشاندهندهی نقش کلیدی ترکیبهای شیمیایی مغز در بروز این اختلال است.
تأثیر محیط و سبک زندگی بر تشدید تیکها
عوامل محیطی مانند کمخوابی، تغذیه نامناسب، استفاده بیشازحد از صفحهنمایشها و عدم تحرک بدنی نیز میتوانند بر شدت تیکهای عصبی تأثیر بگذارند. در مطالعهای که در Journal of Pediatric Neurology منتشر شد، مشاهده شد کودکانی که خواب کافی نداشتند یا در معرض نورهای مصنوعی زیاد قرار گرفته بودند، تیکهای شدیدتری را تجربه کردند. علاوه بر این، رژیم غذایی حاوی مواد افزودنی، شکر بالا و کافئین نیز با تحریک سیستم عصبی و تشدید علائم همراه بوده است. از سوی دیگر، ورزش منظم، خواب کافی و فعالیتهای آرامشبخش مانند یوگا و مدیتیشن میتوانند در کاهش تیکها مؤثر واقع شوند. به همین دلیل، پزشکان همواره به بیماران توصیه میکنند که اصلاح سبک زندگی را به عنوان بخشی از برنامه درمانی در نظر بگیرند.
ارتباط تیکهای عصبی با سایر بیماریهای مغز و اعصاب
تیکهای عصبی میتوانند بهتنهایی یا در همراهی با سایر بیماریهای مغز و اعصاب بروز پیدا کنند. یکی از شناختهشدهترین اختلالات همراه با تیک، سندرم تورت است که اغلب با وسواس فکری-عملی و اختلالات یادگیری همراه است. همچنین، در برخی موارد، تیکهای عصبی میتوانند پیشزمینهای برای ابتلا به اختلالات پیچیدهتر مانند پارکینسون یا اختلالات حرکتی دیگر باشند. طبق مقالهای در Frontiers in Neurology، بررسیهای تصویربرداری مغزی در افراد دارای تیکهای مزمن، ناهنجاریهایی در ارتباطات بین نواحی پیشپیشانی مغز و عقدههای قاعدهای را نشان دادهاند. این یافتهها نشان میدهند که تیکها میتوانند بخشی از طیف گستردهای از بیماریهای مغز و اعصاب باشند و نباید به عنوان یک اختلال ساده یا موقت نادیده گرفته شوند.
از کجا بفهمیم تیک عصبی داریم؟
تیک عصبی به حرکات یا صداهای ناگهانی، سریع، تکراری و غیرارادی گفته میشود که معمولاً در یک ناحیه خاص از بدن دیده میشوند و اغلب شخص نمیتواند آن را کنترل کند. برای تشخیص این اختلال، باید به چند نشانه مهم توجه کرد:
-
حرکات یا صداهای ناگهانی و تکرارشونده: این حرکات یا صداها معمولاً در چهره (مثل پلک زدن شدید)، گردن، شانهها یا حتی صداهایی مثل خرخر، صاف کردن صدا، یا تکرار کلمات بروز پیدا میکنند.
-
غیرارادی بودن حرکات: اگرچه برخی بیماران میگویند احساس میکنند قبل از تیک نوعی فشار در بدنشان ایجاد میشود (به آن premonitory urge میگویند)، اما معمولاً کنترلناپذیر هستند.
-
افزایش در زمان استرس یا خستگی: تیکها اغلب در شرایط استرسزا، اضطراب یا خستگی شدیدتر میشوند و ممکن است در هنگام استراحت یا تمرکز روی کاری دیگر کاهش یابند.
-
دوام بیش از چند هفته: اگر این حرکات یا صداها برای بیش از ۴ هفته ادامه داشته باشند و علت مشخصی مانند آسیب فیزیکی نداشته باشند، باید بررسی دقیقتری انجام شود.
-
اختلال در فعالیتهای روزمره: اگر تیکها باعث اختلال در کار، تحصیل یا روابط اجتماعی شدهاند، نشانهای است که باید جدی گرفته شود.
-
وجود سابقه خانوادگی یا بیماری همراه: در بسیاری موارد، تیکهای عصبی همراه با اختلالات دیگری مثل وسواس فکری-عملی (OCD)، بیشفعالی (ADHD) یا اختلالات اضطرابی بروز میکنند.
آیا تیک عصبی درمان قطعی دارد؟
تیک عصبی معمولاً یک اختلال نورولوژیکی-روانی مزمن است که در برخی افراد ممکن است به مرور زمان کاهش یابد یا حتی از بین برود، اما در اغلب موارد درمان کامل و همیشگی برای آن وجود ندارد. با این حال، درمانهایی وجود دارد که میتواند شدت و فراوانی تیکها را تا حد زیادی کاهش دهد و کیفیت زندگی فرد را بهبود بخشد.
براساس مطالعات منتشرشده در Journal of the American Academy of Child and Adolescent Psychiatry، حدود ۵۰٪ از کودکانی که در سنین پایین دچار تیک عصبی میشوند، در دوران نوجوانی یا جوانی بهبودی نسبی پیدا میکنند. اما در برخی دیگر، این تیکها تا بزرگسالی ادامه مییابد و مزمن میشود.
روشهای درمانی موجود شامل:
-
درمانهای رفتاری مانند HRT (درمان وارونهسازی عادت): یکی از مؤثرترین روشهای غیر دارویی است که با آموزش خودآگاهی و جایگزینی رفتار به کنترل تیک کمک میکند.
-
دارودرمانی: برخی داروها مانند آنتیپسیکوتیکها (مثل ریسپریدون)، داروهای ضد اضطراب یا داروهای تنظیمکننده دوپامین میتوانند شدت تیک را کاهش دهند، اما درمان قطعی نیستند و عوارض جانبی نیز دارند.
-
درمانهای روانشناختی مکمل: مثل درمان شناختی-رفتاری (CBT) برای کاهش استرس و اضطراب، که از عوامل تشدید تیک محسوب میشوند.
-
تحریک مغزی عمیق (DBS): برای موارد شدید و مقاوم به درمان، در بزرگسالان مورد استفاده قرار میگیرد، اما هنوز یک درمان قطعی به حساب نمیآید.
به طور کلی، مدیریت صحیح تیکها، شناسایی عوامل تشدیدکننده، حمایت روانی، درمانهای هدفمند رفتاری و دارویی، میتوانند کمک کنند فرد با تیک عصبی زندگی عادی داشته باشد. اما درمانی که برای همیشه و بهطور کامل تیک را حذف کند، هنوز توسط علم پزشکی تأیید نشده است.